معنی دارای اشتهای زیاد
حل جدول
خوش خوراک
پراشتها- دارای اشتهای زیاد
خوشخوراک
دارای حجم زیاد
حجیم
دارای هزینه زیاد
پرخرج
دارای عرض زیاد
پت و پهن
دارای نخوت زیاد
پر مدعا
دارای تغییرات زیاد
پر نوسان
فارسی به آلمانی
Geladen [adverb]
لغت نامه دهخدا
زیاد. (اِخ) ابوعمرو. رجوع به ابوعمرو شود.
زیاد. (اِخ) ابورشدین. رجوع به ابورشدین شود.
زیاد. (اِخ) ابولاس الخزاعی. رجوع به ابولاس شود.
زیاد. (اِخ) ابوالسکن. تابعی است. رجوع به ابوالسکن شود.
زیاد. (اِخ) ابن سمیه. رجوع به زیادبن ابیه شود.
زیاد. (اِخ) ابن ابی سفیان. رجوع به زیادبن ابیه شود.
زیاد. (اِخ) نام مردی کافر که رسول اکرم (ص) را به فحشاء متهم کرد و او را زیاد منکر خواندند. (از آنندراج) (از غیاث) (از شرفنامه ٔ منیری):
زین خامه ٔ دوشاخی اندر سه تا انامل
من فارد زمانم ایشان زیاد منکر.
خاقانی.
معادل ابجد
955